دکتر رحیم فرهمند
فدرالیزم ، کنفدرالیزم ، استقلال و یا بازگشت به سرزمین اصلی ؟
مطابق اسناد تاریخی که همه ملل جهان و از جمله ملت های فارس ، عرب و ترک منطقه از آنها آگاه اند ، کردها جزء اولین ساکنان بین النهرین و یا میان رودان بوده و اولین امپراطوری آریائی را به نام امپراطوری ماد در این محدوده جغرافیائی که بخشی از ایران را هم شامل می شود تشکیل داده اند . از زمان امپراطوری ماد ها و ادامه آن ، امپراطوری هخامنشی گرفته تا ساسانیان ، یعنی سقوط حکومت های آریائی تبار به دست اعراب ، مادها جزء ارکان اصلی حکومت در ایران بوده اند . لیکن بعد از حمله اعراب و بعد از آن مغولها، کردها به دلیل مقاومت آشتی ناپذیر در برابر حاکمیت متجاوزین، همواره مورد تهدید و سرکوب قرار گرفتهاند. امری که تا به امروز هم ادامه دارد. بعد از قراردادهای ننگین حکومت های اکثرا غیر ایرانی حاکم بر ایران و بویژه بعد از معاهدات ننگینی که به دنبال جنگ جهانی اول بر کردها ، ایران و منطقه تحمیل شد ، کردستان به چهار و بلکه پنج تا شش قسمت تقسیم و هر پارچه ای در اختیار دولتی مصنوع قرار گرفت . بخش اندکی از کردها را در ایران باقی گذاردند ، بخش هائی را به عراق و سوریه واگذار کردند و بزرگترین قسمت از این ملت و سرزمین ، نصیب ترکهای عثمانی شد .
اکنون :
شوینیست های ایرانی همدل و همزبان با حاکمیت های سرکوبگر ، به ظاهر می گویند که کرد ها ایرانی اند ، ولی در سرکوب این ایرانیان نه تنها در ایران، بلکه حتی در کشورهای عراق ، ترکیه و سوریه نیز فعالانه و سازمان یافته مشارکت کرده و دولت های این کشور ها را در سرکوب و نابودی کردهای آریائی، نه تنها یاری داده اند ، بلکه تسلیح هم کرده اند .
اقوام مهاجمی که حضور فیزیکی و معنوی خود را بر ایران و ایرانی تحمیل کرده اند ، کردها را تجزیه طلب و ضد انقلابی می خوانند .
شوینیست های عرب هم کردها را به جرم ایرانی بودن انفال می کنند و 182 هزارتن از زنان و مردان کرد را در صحراهای جنوب عراق زنده به گور می کنند و یا با بمب های شیمیائی در حلبچه و در چند دقیقه نابود می کنند .
شوینیست های ترک هم کردها را ترک کوهی می خوانند و کمر به نابودی ، کشتار دسته جمعی و امحای انها و ویران کردن شهر ها و روستا های آنان بسته اند .
همه این به اصطلاح دولت – ملت ها ، کردها را نه ملتی بزرگ ، بلکه قومی تجزیه طلب خوانده و در سرکوب و نابودی انها همداستان اند و هرگونه ادعای حقوق آنها را ضد منافع ملی و تهدیدی برای تمامیت ارضی خود می خوانند .
از تبعید کردهای فیلی در عراق و ضبط اموال و دارائی ها و املاک آنها صحبتی به میان نمی آید . از تغییر نام شهر ها و حتی کوهها و مناطق تاریخی آنها کسی چیزی نمی گوید . از تغییر ترکیب جمعیتی شهر ها و مراکز جمعیتی کردها در همه این کشورها و از جمله تعریب و یا ترکی کردن شهر های کرد نشین کسی چیزی نمی گوید و و و .
حال به نظر شما تکلیف این مردم 40 ؟ میلیونی چیست ؟
اکنون کرد ها تصمیم به تشکیل کنگره ملی کردستان برای همه پارچه هائی که هرکدام تقسیم و به کشوری منظم شده اند ، گرفته اند . هدف این کنگره تضمین حقوق این ملت بزرگ در همه کشورهایی است که بخشی از این ملت را در تسخیر خود دارند . کنگره می خواهد از طریق دعوت نمایندگان این کشور ها و نمایندگان مراجع بین المللی ، به بررسی وضعیت فلاکت بار این انسانها پرداخته و از کشور های ذیربط و نهاد های جهانی بخواهد که حقوق قانونی و انسانی این ملت بزرگ را به رسمیت بشناسند و از سرکوب برنامه ریزی شده ، سیستماتیک و مستمر و نابودی غیرممکن این ملت دست بردارند .
مواضع احزاب و سازمانهای مدعی برقراری عدالت و تضمین حقوق انسانی ملت ها در این کشور ها و از جمله ایران چیست ؟
راههای پیش روی کردها کدام اند ؟
1 – پذیرش قراردادهای ننگین و استعماری ، یعنی گردن نهادن به پارچه پارچه ماندن و تلاش برای تضمین حقوق ملی و انسانی و شهروندی خود در چهارچوب کشور هائی که به آن منظم شده اند و ادامه مبارزه در راه پذیرش موجودیت و هویت و قبول مشارکت عادلانه آنها در اداره امور کشور مربوطه ، به حاکمان سرسخت و قصی القلب ؟ . امری که تا کنون ممکن نشده و این ملت ها و دولت های آنان تن به این حد اقل هم نداده اند ؟
بخش های تقسیم شده ملت کرد ، تا کنون به اجبار ، تن به تقسیمات ضد بشری کردستان داده اند و پذیرفته اند که همچون شهروند عرب در عراق ، همچون شهروند ی بی نام و نشان و هویت در سوریه ، به مانند شهروندی ترک در ترکیه و شهروندی ایرانی در ایران ، ولی با حفظ هویت ملی خود و برخورداری از حقوق شهروندی به زندگی و مشارکت در پیشرفت و تعالی این کشور ها ادامه دهند .
ولی هیچکدام از این کشور ها ، حضور کردها را به عنوان شهروندی برابر حقوق ومستحق برخورداری از حقوق بشر نپذیرفته و همیشه در صدد انکار هویتی ، آسیمیلاسیون ، جلوگیری از مشارکت در اداره کشور و حتی نابودی و کشتار جمعی و ویرانی شهر ها و روستا های و حتی کور کردن چشمه های آب آن مناطق و انحراف رودخانه هائی که از ارتفاعات این مناطق سرچشمه می گیرند و انتقال آب آنها به نقاط دیگر بر آمده اند . زندان ، شکنجه ، اعدام و حتی ندادن شناسنامه و پاسپورت به آنها تنها بخش هائی از مظالم غیر انسانی است که بر این مردم تحمیل شده است . به عبارتی دیگر این واریانت که تا کنون و به ناچار مورد پذیرش کرد ها بوده است نیز به این مردم روا داشته نشده است .
2 – درخواست برای کسب خود مختاری و یا برقراری سیستم فدرالیسم در این کشور ها به نحوی که ترکیب جغرافیائی این کشور ها بر همان تقسیمات استعماری و غیر انسانی بماند ، ولی کردها ، اداره مناطق خود را با نظارت و مشارکت دولت های ذیربط به دست خود اداره کنند ؟
کسب خود مختاری و یا برقراری سیستم فدرالی در این کشور ها و تقسیم عادلانه مدیریت امور ، مطابق فرهنگ و رسومات محلی و بومی ، تا کنون به شدت با مخالفت روبرو شده و در خواست کنندگان چنین حقی با سنگین ترین مجازات ها رو برو شده اند . کشور های ذیربط به دلیل دارا بودن سیستم های تمامیت خواه و غیر دمکراتیک با هرگونه عدالت اجتماعی و انتخابات آزاد و برقراری دمکراسی و حقوق بشر ، ضدیت کره و مانع تحقق این واریانت شده اند . اگر کردستان هدیه شده به عراق تا کنون توانسته شبه حکومتی فدرال تاسیس کند ، به برکت تداخل نظامی ابر قدرتها بوده است وگرنه تا کنون حتی حق حیات هم برای کردها در این کشور متصور نبود . تازه هنوز هم دولت های مرکزی عراق از بکارگیری لفظ فدرال خود داری می کنند و تنها در کردستان عراق است که این واژه متداول است .
3 - پذیرش حق تعین سرنوشت ملت ها و اجازه جدائی این بخش های به زور متصل شده به این کشورهای مصنوع و بهم پیوستن مجدد این ملت از هم جدا شده و دادن اجازه برای تشکیل کشوری مستقل و حق حاکمیت بر سرنوشت خویش . جدائی این بخش های کردستان که به دنبال معاهدات ننگین و استعماری به این کشورهای مصنوع منظم گشته اند و تشکیل کشوری مستقل به نام کردستان و برخورداری از دولت و کشور خود ، به مانند همه ملت های جهان و پایان دادن به فاجعه ای که به نام بزرگترین ملت بدون دولت نامیده می شود ؟
4 – ابطال عهدد نامه های ننگین که محصول حاکمیت های غیر ایرانی بوده و و لغو قراردادهای استعماری گذشته و بازگشت همه بخش های جدا شده از ایران به سرمین اصلی ؟
مزایا و معایب هر واریانت :
بخشی از مزایای واریانت اول :
– کاهش تنش های داخلی ، تضمین وحدت به ظاهر ملی( چرا که اساسا کردها و اعراب و ترکها هیچگونه قرابت ملی با یکدیگر ندارند ) ، برقراری ثبات ، بهره وری از انرژی تمامی بخش های کشور و از جمله نیروی انسانی توانمند کرد ها برای مشارکت در مدیریت ، تولید و پیشرفت کشور .
بخشی از مزایای واریانت دوم:
– برقراری عدالت اجتماعی ، تحقق دمکراسی در سراسر کشور ، تقسیم قدرت و مدیریت بین شهروندان و رهائی دولت از بار گران مدیریت همه مشکلات کشور ، تسریع روند و و افزایش ضریب پیشرفت همه جانبه ، افزایش اعتبار ملی و توانائی بیشتر و بهتر برای شرکت در معادلات بین المللی .
بخشی از مزایای واریانت سوم :
-خاتمه کشمکشی ادامه دار و بحرانی مداوم و تنشی مستمر و تحمیلی به منطقه و جهان و رهائی کشور ها و ملت های منطقه از جنگهای داخلی و تنش های مرزی و دست آخر محقق شدن یکی از اساسی ترین مواد حقوق بشر جهانی یعنی پذیرش " حق تعین سرنوشت ملل " .
بخشی از واریانت چهارم :
- کردها همیشه اعلام کرده اند که ایرانی بوده اند و حتی بارها گفته شده که هرکجا کردی هست، آنجا ایران است .
ولی متاسفانه تا همین اواخر دولت های ایران نه تنها برای بازگشت این بخش از کشور خود که ساکنان آن خود را ایرانی می دانند ، اقدامی نکرده اند ، بلکه همداستان با کشور های ضد کرد و در اصل ضد ایرانی ، در سرکوب کردها کوشیده اند ! تنها کافی است به قرارداد 1975 الجزایر اشاره کنیم .
دیگر اینکه موقعیت سیاسی و تعاملات منطقه ای و بین المللی ایران چنان تضعیف شده که اساسا کسی چشم دیدن ایرانی توانمند وپیشرفته را ندارد . حال از این بگذریم که اساسا ایران با پذیرش این خواست کردها موافقت خواهد کرد ؟ و آن را نافی حاکمیت خود نمی داند ؟
دکتر رحیم فرهمند
تهران شهریور 1392