مجله «اکونومیست» در مقالهای به بررسی تحولات ناشی از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران پرداخته و ضمن اشاره به شرایط منطقه و سوابق حسن روحانی، برنده نهایی انتخابات، تبعات پیروزیش برای ایران و منطقه را بررسی کرده است.
خلاصهای از این مقاله را در ادامه میخوانید.
پیروزی قاطع حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۴ خرداد و کسب ۵۱ درصد آرا توسط او از میان شش نامزد، شگفتی بسیاری را در ایران و جهان به دنبال داشت. در جریان رقابتهای تبلیغاتی، همهجا صحبت از «سعید جلیلی» بود که گفته میشد گزینه مورد نظر رهبر جمهوری اسلامیاست و آیت الله علی خامنهای، در نهایت با نظر مساعد خود، و چه بسا مانند سال ۲۰۰۹ از طریق تقلب در رأی گیری، نتیجه مطلوب خود را از صندوق ها بیرون خواهد کشید.
دفعه آخری که چنین طرحی در ایران به مرحله اجرا در آمد، کشور به مدت یک سال و نیم دستخوش ناآرامیشد. با این وجود در نهایت، آقای روحانی با پشتیبانی اکثریت قریب به اتفاق رأیدهندگان خواهان اصلاح، با چنان فاصلهای رقبای خود را پشت سر نهاد که بهرغم خواست برخی از واپسگراترین روحانیون حاکم و سپاه قدرتمند پاسداران انقلاب اسلامی، دستکاری در نتیجه نهایی در عمل غیرممکن شد.
محمد باقر قالیباف، شهردار تهران، با ۱۷ درصد آرا نفر دوم شد و [سعید] جلیلی با مجموع تنها ۱۱ درصد آرا طعم شکست را چشید. از جمعیت ۷۴ میلیون نفری ایران، حدود ۷۳ واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردند و برنده نهایی این رأی گیری با ۱۸.۶ میلیون رأی - با شرایطی بهتر از ۱۷ میلیون رأی احمدی نژاد در دور دوم رأی گیری در آغاز کارش در ۸ سال پیش - به ریاست جمهوری برگزیده شد.
رئیس جمهوری جدید ایران یک روحانی ۶۴ ساله است که با شعار تعامل با غرب (از جمله درباره مسائل هستهای) و بهبود امور کشور به میدان آمد. به رغم آنکه سالهای طولانی در مرکز حلقه قدرت جمهوری اسلامیبه کار مشغول بوده، از میان نامزدهای نهایی این انتخابات لیبرالترین دیدگاهها را داشته است. اگرچه تک تک این افراد از صافی شورای نگهبان حکومت رد شده و وفاداری شان به آرمان های انقلاب اسلامی [۱۳۵۷] پیشاپیش مورد تأیید قرار گرفته بود.
اما آنچه در این میان، از جمله، به کمک روحانی آمد عدم رسیدن به توافق بر سر یک نامزد از سوی محافظهکاران، به رهبری جلیلی، بود. افزون بر این، سه روز مانده به رأیگیری، اردوگاه اصلاحطلبان که در ۲۰۰۹ [۱۳۸۸] قلع و قمع شده بود، محمد رضا عارف، رُکگو ترین نامزد خود را، مُجاب کرد که به نفع حسن روحانی، نامزدی که اصطکاک کمتری [با جناح مقابل] ایجاد میکرد، از انتخابات کنارهگیری کند. روز بعد از آن [آیتالله] خامنهای نیز، در سخنانی بیسابقه، اعلام کرد که ایرانیانی که «از نظام اسلامیحمایت نمیكنند» [هم] در انتخابات شرکت کنند. این دو رخداد به اصلاحطلبان و برخی محافظهکاران درون نظام امکان داد که که بر روی گزینهای میانی به اشتراک نظر برسند و حسن روحانی را به عنوان نامزدی که مورد تأیید هر دو طرف است، معرفی کنند.
معلوم نیست که آیا آقای خامنهای در این بین به یاری آقای روحانی آمد یا اینکه به نظاره امور بسنده کرد. [آنچه مُسَلم است] در کوتاه مدت نتیجه نهایی انتخابات به تقویت کل حکومت انجامیده است. به ظاهر، برای نخستین بار در طول سالیان دراز [جمهوری اسلامی] سررشته کامل امور را در دست گرفته، به ویژه اگر اوضاع کشور در مقایسه با دیگر همسایگانش - یعنی عراق، سوریه و ترکیه - در نظر گرفته شود.
پس از اعلام نتایج انتخابات و پخش خبر پیروزی روحانی، مردم در خیابانهای ایران به جشن و سرور پرداختند ؛ - از شمال شهر تهران و طبقه متوسط پایتخت نشین تا شهر مذهبی قُم و مرکز تفکر محافظهکارانه صحنه شادی و پایکوبی مردم شد.
یک مهندس جوان ۳۴ ساله در خیابان ولیعصر تهران به خبرنگار اکونومیست میگوید: «میدانند که مردم به نقطه انفجار رسیده بودند» دانشجویی که روسری بنفشی، به رنگ کارزار تبلیغاتی روحانی، بر سر دارد از یک مأمور پلیس میپرسد که آیا از نتیجه انتخابات راضی است. مأمور پلیس پاسخ میدهد: «از دیدن خوشحالی شما ما هم خوشحالیم.» و بعد به شوخی اضافه میکند که «از کتک زدن تان بهتر است!»
آزادی میرحسین موسوی و مهدی کروبی، دو نامزد تحت حصر خانگی از انتخابات پیشین، در صورت اجرا شدن، نشان دهنده حُسن نیت روحانی خواهد بود. باید به یاد داشت که رئیس جمهوری منتخب ایران تا کنون به طور مستقیم به نام این دو اشاره ای نکرده و در جریان کنفرانس مطبوعاتی خود، پس از پیروزی در انتخابات، نیز در برابر فریاد «موسوی باید باشه!» از سوی فردی در میان جمعیت فقط سکوت اختیار کرد.
رهبر جمهوری اسلامی و حسن روحانی بیش از ۴۰ سالی است که با یکدیگر آشنا بوده و آقای روحانی پیش از تصدی مسؤولیت جدید، دبیری شورای عالی امنیت ملی و سرپرستی هیئت مذاکره کننده اتمیایران بوده است.
برخی تحلیل گران بر این باورند که منش دیپلماتیک آقای روحانی، به ویژه پس از خاطره بداخلاقیهای آقای احمدی نژاد، تا حدی توجه را از برنامه هستهای ایران منحرف خواهد کرد و، حتی، راه پیشبرد آن را نیز هموار خواهد ساخت. نیما مینا، از دانشکده مطالعات خاور و آفریقا شناسی در لندن میگوید: «هدف [روحانی] پیگیری برنامه هستهای است... دلیل اینکه به او اجازه نامزد شدن در انتخابات داده شد همین توانایی او در پیشبرد سریع این برنامه است.»
اما تا به این جای کار، گمانه عُموم بر آن بوده که حسن روحانی در راستای سیاست جمهوری اسلامیو همانند سَلَف خود، به حمایت از رژیم بشار اسد ادامه خواهد داد. سیاستی که بسط نفوذ «محور شیعه» را در منطقه دنبال میکند، در رأس آن رهبری فرقهای شیعه قرار دارد و از جنوب لبنان، مقر حزب الله، تا سوریه تحت سلطه حاکمان علوی تا ایران و عراق گسترده شده است.
در خود ایران و البته در مقیاسی وسیعتر در عرصه جهانی، ولو دست کم در ظاهر رئیس جمهوری، بسیار متفاوت از محمود احمدی نژاد در سوم ماه اوت (۱۲ مرداد) بر صندلی ریاست قوه مجریه جمهوری اسلامیتکیه خواهد زد. او باید ظرف یک ماه اعضای کابینه خود را معرفی کند، که گمان میرود شخصیتهایی از دو سوی نظام را در برخواهد گرفت.
در شرایط کنونی اندکی شکیبایی لازم است تا گذر زمان در نهایت مشخص کند که آیا تحولی واقعی را در ایران شاهد خواهیم بود یا خیر.
25/06/2013