گزارشگران: مجید دارابیگی تحلیل گر سیاسی از فعالین کرد جنبش چپ ایران ، حقوقدان ، نویسنده و زندانی سیاسی دو رژیم شاهی و اسلامی است.
دارابیگی: ادعای این که همه پرسی در شرایط نامناسبی برگزار شد و شاید در موقعیت دیگری مناسب تر می بود، به باور من تنها یک خودفریبی و شانه خالی کردن از زیر بار پذیرش حق حاکمیت ملت های تحت ستم است. تجربه ی هشتاد سال مناسبات رژیم های فرمان روا بر عراق، با کمینه ی خلق کرد نشان می دهد که دولت های عربی هنگام که در تنگنا می افتند برای سر و سامان دادن به ناآرامی های درونی، به کردها امتیازی می دهند و با بهبود موقعیت داخلی، این امتیاز را پس می گیرند. این بار هم در شرایطی که آمریکا کشور را اشغال کرده بود و هواداران بعثی صدام در کنار گروه های سنی تبار وابسته به "ال قاعده" و عربستان و قطر، دست به ترورهای آن چنانی می زدند. دولت شیعه به یک خودمختاری نیم بند تحمیلی آمریکا تن داد و دیر یا زود پس می گرفت
گزارشگران:
یک ماه پس از برگزاری رفراندوم استقلال در اقلیم کردستان عراق, کرکوک طبق یک عملیات کوتاه و بدون مقاومت در اختیار نیروهای ارتش عراق و شبه نظامیان حشدالشعبی قرار گرفت. پرچم کردستان را که پیشمرگه های کرد در این شهر به اهتزاز دراورده بودند پائین کشیدند و پرچم عراق را بالا بردند. انتظار میرفت که پیشمرگه های کرد در برابر این نیروها مقاومت بخرج دهند و اینطور نشد. بسیاری معتقدند که خیانت شده است و رهبران کرد را مقصر میدانند. آیا این واقعه میتواند سراغاز جنگی دیگر و جابجائی بحران در کشور عراق شود؟ آیا دست هایی در کار است تا عراق را نیزسوریه ای کند؟ با فعالین و صاحبنظران سیاسی به گفتگو نشستیم.
*****
گزارشگران: اقلیم کردستان چندی پیش در یک همه پرسی با اکثریت قاطع به استقلال آن رای داد. برخی اصولا برگزاری آن و احیانا دستیابی کردهای عراق به استقلال را حق مسلم انان و مطابق با اصل حق تعیین سرنوشت برای خلقها دانستند و برخی نیز ضمن تائید این حق بطور کلی اما برگزاری این رفراندوم را در شرایط بحرانی کنونی بلحاظ زمانی و مکانی در این منظقه مضر دانستند. شما آنرا چگونه ارزیابی کردید؟
مجید دارابیگی:
کشور عراق در چهارچوب مرزهای کنونی، با ترکیبی از کرد و عرب، پیشینه ی تاریخی و سنخیت فرهنگی ریشه داری ندارد، زیرا بر بستر توافق دو قدرت استعماری بریتانیا و فرانسه در جریان جنگ نخست جهانی و به موجب قرارداد "سایکس ـ پیکو"، دایر بر تجزیه کردستان عثمانی به سه بخش اشغالی ترکیه ی جوان، بریتانا و فرانسه یک دست پخت تمام عیار استعماری است. مردم کورد در هر سه بخش عراق، ترکیه و سوریه هرگز سیادت دولت های اشغال گر را نپذیرفته اند و به ویژه در اقلیم کنونی کردستان، بخش اشغالی عراق، چه در دوران سیادت بریتانیا و چه در دوران سیادت دولت های عربی وارث بریتانیا در هشتاد سال گذشته، جنگ و ستیز مداوم، مناسبات دو جانبه را ورق زده است. از این روی همه پرسی در اقلیم کردستان را باید در چهارچوب حق تعیین سرنوشت ملت های تحت ستم تقویم نمود. اما ادعای این که همه پرسی در شرایط نامناسبی برگزار شد و شاید در موقعیت دیگری مناسب تر می بود، به باور من تنها یک خودفریبی و شانه خالی کردن از زیر بار پذیرش حق حاکمیت ملت های تحت ستم است. تجربه ی هشتاد سال مناسبات رژیم های فرمان روا بر عراق، با کمینه ی خلق کرد نشان می دهد که دولت های عربی هنگام که در تنگنا می افتند برای سر و سامان دادن به ناآرامی های درونی، به کردها امتیازی می دهند و با بهبود موقعیت داخلی، این امتیاز را پس می گیرند. این بار هم در شرایطی که آمریکا کشور را اشغال کرده بود و هواداران بعثی صدام در کنار گروه های سنی تبار وابسته به "ال قاعده" و عربستان و قطر، دست به ترورهای آن چنانی می زدند. دولت شیعه به یک خودمختاری نیم بند تحمیلی آمریکا تن داد و دیر یا زود پس می گرفت
در برابر این پروژه ( همه پرسی ) صفبندی های سیاسی جدیدتری در منطقه شکل گرفت. مثلث عراق, جمهوری اسلامی و ترکیه اردوغانی برای پیشگیری از تشکیل دولت مستقل کردستان صف کشیدند و تهدیدهایی از سوی آنان انجام گرفت و محدودیت هایی در این ارتباط برای کردها ایجاد شد. برخی میگویند فلسفه این همه پرسی نه دستیابی به استقلال که گرفتن امتیازات بیشتر از دولت مرکزی عراق بوده است. شما چگونه ی بینید؟
مجید دارابیگی:
بی گمان همه پرسی در اقلیم کردستان نمی توانست در سایر کشورها، به ویژه ایران و ترکیه بدون بازتاب باشد، از این روی با اعلام رسمی نتیجه ی همه پرسی دایر بر مشارکت هفتاد و هشت درصد شهروندان اقلیم و تائید استقلال از جانب بیش از نود و دو در صدآنان، در شهرهای کردنشین ایران، ترکیه و سوریه جشن و پای کوبی بر پا شد. حتا در تل آویو کردهای مهاجر به خیابان ریختند، نشانه ی بارزی از پیوند تاریخی و ملی کرد را با خود دارد. اما این که همه پرسی را به معنای اعلام رسمی جدائی و استقلال این بخش از کردستان دانست یا بهانه ای برای گفت و گو و کسب امتیاز، نمی توان به یقین سخن گفت. استقبال از همه پرسی نشان می دهد که امر استقلال برای اقلیم مساله ای فراتر از امیتازهای جزئی باشد.دولت ترکیه که با اقلیم کردستان و شخص مسعود بارزانی مناسبات نیکوئی داشت، به طور جدای درخواست می نمود که از این اقدام پرهیز کنند. جمهوری اسلامی هم که پدر خوانده ی دولت بغداد است و به اشغال کردستان ایران ادامه می دهد، به نوبه ی خود با این همه پرسی سرسختی نشان می داد و می دانستند که همه پرسی برای کسب امتیاز نیست. یک مساله ی جدی مردم کردستان است و رهبران سیاسی به ناچار به دنبال مردم افتاده اند. نه این که تصور کنیم این مردم هستند که فریب رهبران را خورده و به پای صندوق های انتخابات شتافته اند.
پرسش سوم
در جنبش مبارزاتی خلق کرد در بخش اشغالی عراق، در طی چند دهه مبارزاتی، پدیده ای به نام "جاش" جای گاه خود را دارد. شمار انبوهی از پیش مرگه ها که در صف مبارزاتی جنبش بودند، با پیش روی نیروهای دولتی جا به جا می شدند و در خدمت رژیم بغداد در می آمدند و آن گاه که جنبش مبارزاتی مردم اوجی می گرفت، به صف خلق باز می گشتند. اما این بار در میان توده ی پیش مرگه، با چنین پدیده ای مواجه نیستیم و این شماری از رهبران اتحادیه میهنی است که دست به چنین خیانتی می زنند. رهبرانی که مدت ها با برگزاری همه پرسی مخالفت داشتند و به ناچار و تحت فشار توده ها به جنبش استقلال طلبی پیوستند و با پیش روی نیروهای عراقی با ترکیبی از ارتش تجهیز شده با سلاح های مدرن آمریکائی و "الحشد الشعبی" تحت فرمان سپاه قدس جمهوری اسلامی، با صدور فرمان عقب نشینی به پیش مرگه های تحت فرمان خود، اشغال بدون مقاومت کرکوک و میدان های نفتی را برای دشمن تاریخی ملت کرد فراهم ساختند. این اقدام بخشی از رهبری اتحادیه ی میهنی، مصداق بارز همان حرکت جاشی است. ناگفته نماند که در کرد ستان دو سازمان پیش مرگه داریم. بخشی از پیش مرگه ها تحت فرمان رهبری "حزب دموکرات" یا پارتی هستند و بخشی تحت فرمان رهبران "اتحادیه میهنی"، که در سال دوهزار و چهارده، در برابر نیروهای وابسته به داعش ایستادند و کرکوک و میدان های نفتی را از تعرض داعش بر حذر داشتند و این بار دو دستی تقدیم دولت بغداد و جمهوری اسلامی ساختند. ادعای این که عقب نشینی آن ها نه به قصد خیانت، که برا یپیش گیری از کشت و کشتار بوده است، توجیه سازش خیانت کارانه ای است که انجام داده اند، ارتشی که در برابر داعش مثل موش به سوراخ خزید، چه بسا در برابر مقاومت توده ای، عقب می نش ست.
شهر نفت خیز کرکوک از نقاط بسیار مهمی بود که توسط نیروی پیشمرگه ها آزاد و بخشا کنترل میشد. با پیشروی نظامی ارتش عراق و نیروهای شبه نظامی شیعه این شهر بدون مقاومت از سوی کردها واگذار شد. پیشمرگه های کرد دستور عقب نشینی از مواضع خود گرفتند. برخی آنرا خیانت رهبری دانستند و رهبری هم این اقدام را نه عقب نشینی بلکه جابجائی و برای پیشگیری از کشتار کردها اعلام کرد. ارزیابی شما چیست؟
مجید دارابیگی:
در جنبش مبارزاتی خلق کرد در بخش اشغالی عراق، در طی چند دهه مبارزاتی، پدیده ای به نام "جاش" جای گاه خود را دارد. شمار انبوهی از پیش مرگه ها که در صف مبارزاتی جنبش بودند، با پیش روی نیروهای دولتی جا به جا می شدند و در خدمت رژیم بغداد در می آمدند و آن گاه که جنبش مبارزاتی مردم اوجی می گرفت، به صف خلق باز می گشتند. اما این بار در میان توده ی پیش مرگه، با چنین پدیده ای مواجه نیستیم و این شماری از رهبران اتحادیه میهنی است که دست به چنین خیانتی می زنند. رهبرانی که مدت ها با برگزاری همه پرسی مخالفت داشتند و به ناچار و تحت فشار توده ها به جنبش استقلال طلبی پیوستند و با پیش روی نیروهای عراقی با ترکیبی از ارتش تجهیز شده با سلاح های مدرن آمریکائی و "الحشد الشعبی" تحت فرمان سپاه قدس جمهوری اسلامی، با صدور فرمان عقب نشینی به پیش مرگه های تحت فرمان خود، اشغال بدون مقاومت کرکوک و میدان های نفتی را برای دشمن تاریخی ملت کرد فراهم ساختند. این اقدام بخشی از رهبری اتحادیه ی میهنی، مصداق بارز همان حرکت جاشی است. ناگفته نماند که در کردستان دو سازمان پیش مرگه داریم. بخشی از پیش مرگه ها تحت فرمان رهبری "حزب دموکرات" یا پارتی هستند و بخشی تحت فرمان رهبران "اتحادیه میهنی"، که در سال دوهزار و چهارده، در برابر نیروهای وابسته به داعش ایستادند و کرکوک و میدان های نفتی را از تعرض داعش بر حذر داشتند و این بار دو دستی تقدیم دولت بغداد و جمهوری اسلامی ساختند. ادعای این که عقب نشینی آن ها نه به قصد خیانت، که برا یپیش گیری از کشت و کشتار بوده است، توجیه سازش خیانت کارانه ای است که انجام داده اند، ارتشی که در برابر داعش مثل موش به سوراخ خزید، چه بسا در برابر مقاومت توده ای، عقب می نشست.
نیروهای ارتش عراق و حشدالشعبی بدون مقاومت وارد کرکوک شده اند و پرچم کردهای عراق را بزیر کشیده اند و پرچم خود را بالا برده اند. با توجه به ترکیب قومی موجود در این شهر ایا بنظر شما کرکوک آبستن بحران و درگیری های جدید خواهد بود.
مجید دارابیگی:
در شهر تاریخی کرد نشین کرکوک، یک اقلیت ترکمن از عصر عثمانی تا کنون در این شهر سکونت دارند و یک اقلیت عرب زبان، که از جانب رژیم های عربی در سمت های دولتی ساکن این شهر شده اند. رژیم بعثی عراق، همان گونه که تلاش نمود ترکیب جمعیتی شهرهای مذهبی را عربی سازد و ا زوجود فارس زبانان شیعه پاک سازی نماید، تلاش زیادی انجام داد تا ترکیب جمعیتی شهر کرکوک را هم دگرگون سازد. حتا اسم شهر را هم عوض کرد و "التئمیم" نام نهاد. اما نتوانست به جا به جائی جمعیت، هویت کردی شهر را دگرگون سازد و نهایت این که ترکیب جمعیتی کنونی کرکوک به گونه ای نیست که اقلیت عرب و ترکمن با اکثریت کردها درگیر شوند و یا کردها اقدام به پاک سازی قومی نمایند. پس از تصویب قانون فدرال در مجلس عراق، قرار بر این بود که در پنج سال آینده در کرکوک همه پرسی برگزار شود که آیا بیشینه(اکثریت) مردم خواهان پیوستن به اقلیم کردستان هستند و یا متمایل به دولت مرکزی بغداد.اما همین که دولت های حاکم بر بغداد در طی پانزده سال گذشته به این تعهد خود عمل نکرده اند، نشانه ی هویت کردی شهر است. که در همه پرسی امسال هم خود را نشان داد. استقبال یک گروه کوچک ترکمن از حشداشعبی را نباید چندان جدی گرفت که آشوب و درگیری قومی به بار آورد. بی گمان اگر اشغال کردستان جدی باشد و ارتش عراق و عوامل دست نشانده ی جمهوری به تعرض خود ادامه دهند، مردم کرکوک هم آرام نخواهند ماند و نباید فراموش اقلیم کردستان جمعیت ملیونی آواره گان عرب را در قلب خود جای داده است
گفته میشود که جمهوری اسلامی با نمایندگی قاسم سلیمانی و همراهی خانواده جلال طالبانی نیز در این واقعه دخیل بوده اند.جریان چه بوده است؟
مجید دارابیگی:
دو حزب سنتی کردستان عراق، پارتی و "یک یه تی"، حزب دموکرات و اتحادیه میهنی، در پنجاه سال گذشته، گاه متحد و یک پارچه علیه دولت بغداد جنگیده اند، گاه یکی تن به سازش داده و دیگری را تنها گذاشته است و گاه هر دو رو در روی هم ایستاده، درگیری های خونینی را پشت سر نهاده اند.اما این بار ورای درگیری بین دو حزب، درگیری درونی اتحادیه میهنی مطرح است. قباد طالبانی در سمت معاونت نوچروان یا نوشروان بارزانی نخست وزیر اقلیم و کوسرت رسول، شخصیت دوم اتحادیه میهنی در سمت معاونت مسعود بارزانی، رئیش اقلیم کردستان، در پشت همه پرسی و استقلال ایستاده اند و از ارتش اشغال گر عراق دم می زنند و رهبرانی که در سلیمانیه نشسته اند، از جمله لاهور شیخ جنگی از مسولان بلند پابه نظامی می گویند حاضر نیستند برای بارزانی بجنگنند. حضور پاس دار قاسم سلیمانی در سلیمانیه و بند و بست وی با بخشی از رهبران اتحادیه در این لشکرکشی و خیانت غیر قابل چشم پوشی بارز است. بی گمان اگر پاس دار قاسم سلیمانی و هم راهان حشد الشعبی وی را که برای تهدید به سلیمانیه آمده بودند، بازداشت می کردند، چه بسا اوضاع به گونه ای دیگر می شد.
نقش و جایگاه کشورهایی مانند آمریکا و اسرائیل و عربستان در این تحولات چگونه است؟
مجید دارابیگی:
بی گمان هر یک از قدرت های جهانی و منطقه ای منافع ویژه ی خود را پی می گیرند. ایالات متحده آمریکا به عنوان کشور اشغال گر عراق، و رهبری اتحاد ضد داعشی در عراق هم چنان نقش ویژه ای بازی می کند. از یک سوی تلاش دارد با حضور خود و هم کاری با دولت بغداد، رژیم شیعه گری عراق را از نزدیکی بیش تر با جمهوری اسلامی برحذر دارد و با تجهیز نظامی این کشور به سلاح های مدرن مانه از پیوستن آن به جبهه ی ایران، ترکیه، روسیه گردد. از همین زاویه است که در اختلاف دولت بغداد و اقلیم کردستان اعلام بی طرفی می نماید. اما بازی عربستان به گونه ای دیگر است از یک سوی مانند آمریکا تلاش دارد عراق را از نزدیکی بیش تر به جمهوری اسلامی باز دارد و از سوئی دیگر تمایل چندانی به گسترش اقتدار دولت شیعی عراق که به سرکوب خونین اهل تسنن ادامه می دهد ندارد. اگر در پشت پرده به رهبران اقلیم وعده و عیدی داده باشد، هم صدا با اتحادیه عرب و جمهوری مصر همه پرسی در کردستان و استقلال طلبی کردها را محکوم کرد. برقراری یک رژیم سکولار در خاورمیانه ی عربی که با اسرائیل مناسبات نیکوئی داشته باشد برای دولت یهود ایده ال است. اسرائیل با توجه به طرفیت صنعتی خود با یک جمعیت دویست میلیونی کرد زبان، امکان فراهمی برای نفوذ در چنین دولتی خواهد داشت. به همین جهت تنها کشور جهان است که از همه پرسی استقلال استقبال نمود. اما پشتیبانی سوداگرایانه ی اسرائیل را نباید چندان جدی گرفت. اسرائیل به نحوی همه جانبه وابسته به کمک های آمریکا است و چه بسا با اشاره ی آمریکا و حتا عربستان موضع خود را تعدیل کند. اسرائیل اگر چه با رژیم شاه هم به عنوان یک رژیم سکولار مناسبات نیکوئی داشت اما در جریان انقلاب سال پنجاه و هفت کمکی به شاه ننمودکه دست کم مانند مراکش چند روزی میزبان او باشد.
آنچه مسلم است این وضعیت جدید پس از همه پرسی کمک زیادی به حل بحران منطقه نمی کند و در این میان دولت اسلامی داعش میتواند از فضای ایجاد شده به بازسازی خود بپردازد. چشم انداز را چگونه میبینید؟ آیا ظرفیت ها و پارامترهای موجود احتمال سرانجامی بدون آغاز جنگ و کشتار ی دیگر از طریق گفتگو را میدهد؟
مجید دارابیگی:
جریان داعش دو ابش خور جدی داشت. پشتیبانی لجستیکی ترکیه، دلارهای نفتی عربستان و قطر، که این دو کشور جنبش اسلامی وابسته به ال قاعده و دیرتر داعش را تا دندان مسلح ساختند. هم برای پائین کشیدن رژیم اسد در سوریه و هم تضعیف دولت شیعی بغداد.با عقب نشینی ترکیه و گسستن پیوند ترکیه با داعش و بازسازی ارتش عراق برای بازپس گیری شهرهای عراق، داعش را باید پدیده ای پیوسته به تاریخ دانست. اگر چه جنبش مبارزاتی آتی ناسیونالیست های عرب اهل تسنن سوریه و عراق را نمی توان تمام شده دانست. این که درگیری در شمال عراق، بین نیروهای اقلیم کردستان و دولت مرکزی عراق تا کجا دامنه داشته باشد، به عوامل چندی بر می گردد. گفت و گوهای دو جانبه به کجا خواهد کشید؟ رهبران کردستان چه گونه به اختلاف های درونی پایان خواهند داد و بر سر یک استراتژای واحد توافق خواهند کرد. مسعود بارزانی از دعوا عبادی برای گفت و گو استقبال نمود اما سران دولت بغداد که خود غرق در فساد هستند بارزانی را هم مانند معاون اش به بازداشت و محاکمه تهدید می کنند و این نشان می دهد که طرفین به هم دیگر اعتمادی ندارند . در این بی اعتمادی دوگانه چه بسا شعله های جنگی فروزان شود که پایان خوشی بر آن مترتب نباشد.
چنانچه نکته یا پیامی دارید لطفا مطرح کنید
مجید دارابیگی:
خاورمیانه هم چنان آبستن حوادث است و در بستر این حوادث، چه بسا مبارزه ی طبقاتی و آزادی خواهانه ی کارگران، زحمت کشان و ملیت های تخت ستم چه بسا به گونه ای خارج از توان و کنترل آنان رقم خواهد خورد اما در نهایت سرنوشت آنان در گرو مبارزه ی طبقاتی است و مبارزه ی طبقاتی با دفاع از آزادی همه گانی، برخورداری از دموکراسی و حق تعیین سرنوشت ملیت های تحت ستم پیوند ناگسسنتنی دارد
منبع: گزارشگران
25/10/2017