گردآوری و نویسندە: وهاب دوستی دوکشکانی
کرماشان به عنوان مرکز ثقل کوردستان و ایران همواره مورد توجه همگان قرار داشته است. در دورهی قاجار و پهلوی تلاشهای فراوانی از سوی حکومت مرکزی برای از بین بردن فاکتورهای هویت کُردی در کرماشان صورت گرفت و میتوان به نمونههایی همچون ژینوساید سفید، تغییر ساختار جمعیتی، فقر اقتصادی و ... اشاره کرد. به عنوان مثال حکومت پهلوی با جذب جوانان کُرد کرماشانی به داخل نظام و از طرف دیگر با اسکان دادن تحصیلکردهای غیرکُرد در محلههای مرفهنشین کرماشان در جهت الگو قرار دادن فرهنگ و زبان قوم حاکم برای کُرد کرماشانی و تغییر بافت جمعیتی شهر بوده است. حاکمیت همچنین با بها دادن به فارسی من درآوردی که در اواخر قاجار از طرف مهاجرین غیرکُرد برای ارتباط با مردم کُرد کرماشان شکل گرفت و تلاش فراوانی که سالهای بعد جهت معرفی این شلمشوربا به عنوان گویش شهر کرماشان صورت داد توانست تا حدود زیادی مردم کرماشان را از توجه به هویت کُردی خود باز دارد. اما شهر کرماشان با وجود این همه ظلمهای تاریخی که در حق فرهنگ و زبان مردمان آن صورت گرفته است ثابت کرده جزء لاینفک کوردستان است. آنچه از خاطرات همرزمان و دوستان نادری بر میآید، اگر از بعد شعر و استعداد ادبی ابوالقاسم لاهوتی صرفنظر کنیم، ابراهیم نادری را در تحصیل و مبارزه باید قرینهی لاهوتی دانست. او تحصیلات خود را در کرماشان و بغداد و دورهی تکمیلی را در اروپا سپری کرد و در رشته حقوق فارغالتحصیل شد. سپس عضو لژیون دانشگاه فرانسه و اندک مدتی در دانشکده افسری آن روزگار در تهران به تدریس در کرسی تاریخ اشتغال ورزید. آنچه در ادامهی این نوشتار کوتاه خواهد آمد نقش میرزا ابراهیم خان نادری در جریان جمهوری کوردستان است. در آغاز جنگ دوم جهانی و تضعیف حکومت پهلوی و ورود اشغالگران روسیه و بریتانیا به داخل مرزهای ایران، ملت کُرد که همواره تحت سلطهی حکومتهای توتالیتار قرار داشت، توانست در بخش کوچکی از شرق کوردستان (کوردستان ایران) برای مدتی هر چند کوتاه به حق تعیین سرنوشت دست یابد، این هدف با اعلام جمهوری کوردستان به ریاست پیشوا قاضی محمد در دوم بهمن 1324 هجری شمسی در مهاباد تحقق یافت. هدف از تشکیل جمهوری کوردستان در مهاباد به دست آوردن حق تعیین سرنوشت به عنوان ابتداییترین حقوق یک ملت بود. جمعیت ژ.ک که بعدها هستهی اولیهی حزب دمکرات کوردستان ایران را تشکیل داد بعد از شهریور 1320 و تحولات فکری اجتماعی و گسترش فعالیتهای حزبی توانست شعبات خود را در کرماشان با ایل کلهر و پشتکوه دایر و تا لرستان فعالیت خود را گسترش دهد. میرزا عبداله مدبر معروف به آقا بزرگ (ئاقه گهوره) به روایت مشهور از دوستان نزدیک لنین و مائو تسه تنگ بود و با آنها ملاقاتهایی مکرر نموده و همچنین با ابوالقاسم لاهوتی در ارتباط بود، ریاست.
شاخههای سنندج، کرماشان، ایل کلهر و لرستان را بر عهده داشت. شاخهی کرماشان را تنی چند از اهل قلم و سیاست اداره میکردند، شادروان میرزا ابراهیم خان نادری از چهرههای ناشناخته و استعدادهای شگرف در علم و سیاست به عنوان دبیر کومله ژ.ک لرستان، کرماشان، پشتکوه و ایل کلهر فعالیت داشت و استاد فقید شادروان سید محمدطاهر هاشمی ریاست حوزه کرماشان و نایب دبیر کومله ژ.ک کرماشان بود. رشید باجلانی از وکلای پایه یک دادگستری در عراق که در خانقین سکونت داشت علاوه بر مسئولیت روابط شعبات، ریاست حزبی منطقهی خانقین را نیز عهدهدار بود و روابط حزبی از بغداد تا خانقین و کرماشان با دفتر مرکزی به او محول شده بود. وی بر مسائل سیاسی و فرهنگی تسلط و اشراف کامل داشت. به هنگام تشکیل جمهوری کوردستان ابراهیم خان نادری به همراه میرزا عبداله مدبر عازم مهاباد گردید. پس از ورود به مهاباد چون دارای اطلاعات نظامی و سیاسی بود و بر زبانهای فرانسه و انگلیسی و عربی و فارسی تسلط داشت و با گویشهای زبان کُردی نیز آشنا بود از طرف قاضی محمد به ریاست کل فرهنگ جمهوری کوردستان با درجه سرهنگی منصوب گردید و در شمار مشاورین قاضی محمد قرار گرفت. مقالات وی نیز در نشریاتی چون کوردستان (ارگان جمهوی کوردستان)، گلاویژ به زبان کُردی و کوهستان به زبان فارسی منتشر میشد. از جمله سلسله مقالاتی درباره صلاحالدین ایوبی در مجله کوهستان به قلم اوست. همچنین مرحوم یداله رضایی فرزند عبداله خان ضعیمالسلطان که مسئول کومله ژ.ک در منطقهی ایل کلهر بود نیز در این هنگام با روزنامهی گلاویژ همکاری میکرد و مطالبی به گویش کلهری مینوشت و به همراه شعر و پژوهش برای آنان میفرستاد. ابراهیم خان نادری زمانی هم تقاضای دریافت مجوز برای مجلهی "ژیان" را به اولیای امور داد که مورد موافقت قرار نگرفت. وی پس از مدتی صاحبامتیازی "دهنگی کورد" را عهدهدار شد که دکتر سید عبیداله ایوبیان نیز رئیس هیئت تحریریه آن بود و آخرین شماره آن مربوط به سقوط حکومت کوردستان بود که خبر مذبور را درج نمود. ابراهیم خان نادری پس از سقوط جمهوری کوردستان به همراه سید محمد ایوبیان (وزیر بهداری) و معاون قاضی محمد و عدهایی دیگر از کاربدستان جمهوری دستگیر و زندانی شد، پس از طی مراحل قضایی که خود شخصاً دفاعیاتش را بر عهده داشت، به دو سال زندان محکوم شد. پس از اتمام ایام محکومیت و رهایی از زندان چون تحت مراقبت شدید مأموران اطلاعاتی رژیم شاه بود، به زندگی مخفی روی آورد، تا در مجالی به سال 1329 از کشور خارج و به سوریه رفت و در سوریه حسن زعیم برازلی که از شخصیتهای طراز اول سیاسی و از مشاوران رئیس جمهور بود به گرمی او را پذیرفت و به عنوان افسر ارشد در نیروی هوایی سوریه به کارش گماشت، وی پس از مدتی به درجهی سرلشکری ارتقاء یافت. ارتقاء درجات نظامی و زندگی مرفه در سوریه هیچگاه او را از یاد کُرد و کوردستان باز نداشت. او در ارتش سوریه با کُردهای سوری مخالف رژیم در ارتباط بود و همیشه در فکر به دست آوردن فرصتی بود که بتواند با همکاری کُردهای سوریه اقدام مؤثری در جهت کاهش فشار رژیم سوریه بر علیه ملت کُرد در آن کشور نماید. سرانجام این فرزند دیار کرماشان در سال 1335 هجری شمسی هنگامی که با همفکران کُرد سوری در صدد انجام کودتای نظامی بود با نقشه مأموران اطلاعاتی سوریه هواپیمای حامل ایشان را معیوب کردند که در نهایت منجر به سقوط هواپیما و کشته شدن وی شد. متأسفانه چهره او نه برای کوردستان، که حتی برای مردم کرماشان ناشناخته مانده و به نظر میرسد که هیچ کس نداند او کی بود؟ کجا به دنیا آمد؟ کجا کشته شد؟ چرا کشته شد؟ و ... ؟؟؟
٢٧/١٢/٢٠١٧